سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ـ در توصیف قدرت خدای سبحان ـ :اوست که آفریده هایش را در دنیا ساکن کرد و پیامبرانش را به سوی جنّ و انس فرستاد تا برایشان پرده از دنیا برگیرند [امام علی علیه السلام]
اس ام اس های جدید

 

زیباترین دوستی به یار هم بودن است

نه در کنار هم بودن

 


نه گندمی و نه یار گندم گونی

ما هم دلمان خوش است آدم هستیم

 

 

دگر یادی بکن از یار خسته

غبار دوریت بر دل نشسته

دگر تیری نزن بالی ندارم

وجودم از غمت در هم شکسته؟

راض کنم که سریع گفت:      آمیتیس: هر اعتراض 50 تا بیشتر میشه.      از دوباره نفسم و با حرص دادم بیرون. ایناز سریع روی تشک دراز کشید و شروع کرد به دراز نشست رفتن.منم رفتم کنارش و شروع کردم.      ـ میگم... سپی...تو چه...جوری...حرکتای مارو میشماری؟      سپهر: اولا سپی و درد دوما خو خیر سرم خاک افرازمااااا اسکل.      ـ ما که رو دشکیم اوشکول.      سپهر:     ـ شلخته.     همه نشستیم.... آیناز هم پیش بقیه آچار همه کاره آی نام اسنپ گریپ Snap N Grip بچه ها بودن تا وسایل و جمع کنن.البته برا اونا جمع کردن نیس از جایی به جایی بردن اونم در عرض یه ثانیس...حیف من قدرت طی الارض ندارم خیلی دوست دارم داشته باشم ولی خوب متأسفانه ندارم خودمم نمیدونم چرا.     پدرام: خوب؟     هامون: به جمالت....     با اعصاب خورد پرید وسط حرفش:     ـ توضیح بده....     هامون خواست چیزی بگه که سپهر قبلش گفت:     سپهر:بذا من بگم.... خودت خوب خبر داری که اون شب ازت خون رفته بود و ما مجبور شدیم بهت از خون آیناز بدیم.درسته؟ آچار همه کاره آی نام  پدرام با سر تایید کرد:     سپهر:آیناز با کلی درد سر و کوفت و درد و زهر مار تونست بفهمه که اگه ما به تو خون بدیم تو یکی از ما میشی...ینی که شدی.     سپهر سرش و انداخت پایین تا چشمای پر از بهت و خشم پدرام و نبینه:     سپهر: بعد از اون جایی که ما به اندازه موهای سرمون دشمن داریم تویی  نگین پست در روز     3.55 محل سکونت     خودمم نمیدونم تشکر از کاربر     1,959     تشکر شده 3,861 در 553 پست حالت من     Delvapas   اندازه فونت پیش فرض      سپهر نفس آچار همه کاره Snap n Grip عمیقی کشید...تمام مدت یه نفس حرف زد... به قول آنی تنفست تو حلق جی اف نداشتت... و اما من بهتر حال الان پدرام و توسیف نکنم دیگه.. خخخخ بدبخت از گوشاش دود میزنه بیرون..     پدرام: چـــی؟     با دادش یه متر پریدم هوا باز نشستم سر جام.... وای مامان باز شروع شد.     سپهر: میگی چی کار میکردیم ها؟؟؟؟؟ما خودمون تا همین چند روز پیش خبر نداشتیم که انقدر دشمن داریم وگرنه عمرا اگه آدمای فانی رو وارد بازیمون میکردیم هر چند تو فانی نیستی.     سپهر پوزخندی آچار همه کاره آی نام Snap n Grip زد و به پدرام که بلند شده بود و ایستاده بود چشم دوخت... خدایی پدرام خیلی ترسناک شده بود. اما خوب ماهم حق داشتیم. چند روز پیش هامون و گیر آوردیم و بی هوشش کردیم و تونستیم اینارو از مخش جیم بزنیم البته وقتی فهمید خون به پا کرد.هه ولی ما اصلا توجه نکردیم.     هامون: پدرام بشین.     پدرام بی حرف نشست و شروع کرد به تکون دادن پاش.اونم تند و به حالت عصبی.     پدرام: این که من میتونم فقط رنگ چشمام و عوض کنم یا یه چیزایی رو خیلی قوی حدس بزنم از آچار همه کاره آی نام Snap n Grip جونم در مقابل یه مشت جن دیوونه دفاع نمیکنه.     سپهر: خودمم میدونم. واسه همین برات یه برنامه ترتیب دادیم. فقط یه چیزی... شنا بلدی؟     پدرام:آره، آخه این چه سئوالیه مگه میشه آدم شمال کشور زندگی کنه و شنا بلد نباشه؟     سپهر سری تکون داد و یه برگه رو جلو پدرام گرفت:     سپهر: ببین همه اینایی که نوشته شده فقط و فقط برای اینه که بتونی از خودت مراقبت کنی.باید به مدت دوهفته هر روز روزی چهار ساعت بری باشگاه.هر روز دو باشگاه متفاوت. ینی یه روز در میون روزای زوج هم آچار همه کاره آی نام دو ساعت دو یا یه ورزش رزمی به انتخاب خودت میری... دوساعت دیگه هم میری باشگاه بدنسازی یا یوگا.نیازی نیس دیگه تو دفتر وکالتم کار کنی. نیلو با پدرش هفته ای سه جلسه نیم ساعت ولی باید به صورت مداوم بری علاوه بر اون...!     پدرام: واستا...واستا... من همه شرایط و قبول دارم ولی به یه شرط.     با تعجب گفتم:     ـ شرط؟ چه شرطی؟     پدرام: این که بعد از پیدا کردن اون یارو و گردن بند و حافظه نیلوفر دشمناتون دست از سرم بردارن.     ـ در مورد دشمانای استاد و هامون ما نمیتونیم تضمینی بکنیم ولی دشمنای ما چرا... قبول.     پدرام کلافه دستش و رو چشماش گذاشت و گفت:     پدرام: از کی باید شروع کنم؟     سپهر لبخند خبیثی زد و گفت:     سپهر: هر چی زود تر بهتر.....     *****   11 کاربر از آچار پست Sanaz.MF تشکر کرده اند   کاربر نیمه حرفه ای Sanaz.MF آواتار ها  تاریخ عضویت     فروردین 1393 نوشته ها     759 میانگین پست در روز     3.55 محل سکونت     خودمم نمیدونم تشکر از کاربر     1,959     تشکر شده 3,ما هنگ کرده، سیگارم واسه یه مدت طولانی باید بذاری کنار.برنامه غذاییت رو هم به کل تغییر میدیم.سعی کن فیلمای ترسناکم روزی یکی رو ببینی که به این جور صحنه ها عادت کنی.راستی بعد دو هفته چهار ساعت ورزش میشه دو ساعت یوگارو هم میذاریم هکه یکی از ما شدی جونت در خطره. بعد اونا که اطراف مارو پر از جاسوس کردن خبر دارن که تو میخوای کاری و برامون بکنی و ما بهت نیاز داریم واسه همین میخوان بهت آسیب برسونن و ما هم باید تورو آموزش بدیم چون اونا برای آسیب رسوندن به تو از هر راهی آچار همه کاره آی نام Snap n Grip استفاده میکنن...   13 کاربر از پست Sanaz.MF تشکر تلخ ترین بوسه ها کرده اند ساعت : 12:52 Top | #69 Sanaz.MF Sanaz.MF آنلاین نیست.  کاربر نیمه حرفه ای Sanaz.MF آواتار ها  تاریخ عضویت     فروردین 1393 نوشته ها     759 میا بازم یه سیگنال ضعیف هر ضربتون رو زمین ایجاد میکنه.      آیناز استاد و با التماس رو به سپهر گفت:      ـ سپهر... بذار یوخده استراحت کنم.      سپهر: نعع نع نع بفهمه من و زنده نمیذاره. تودر 553 پست حالت من   اندازه فونت پیش فرض      ـ پووووف...استاد... دیگه...نا...ندار..ندارم..بسـ. . .آخ ای تو روحت آنی خو جلو تو نگاه کن دیگه.      با اعصاب خوردی آیناز و از رو خودم شوت کردم کنار. بیشعور وقتی که میدوئه به جلوش نگاه که نمیکنه آچار همه کاره Snap n Grip واسه همین یه سره می خوره به من.بلند شدم. موهای بافته شده ام و دادم عقب. هامون و دیدم که داره هر هر میخنده:      ـ کوفت رو آب بخندی.      هامون: فعلا که دارم رو زمین می خندم.      با حرص روم و ازش گرفتم که سپهر و دیدم که داشت رو زمینای خشک دراز نشست میرفت. بد بخت کمرش.      ـ اولاغ جان چرا رو زمین خشک؟      سپهر: زیمن خشک با تشک برا من فرق نداره.      استاد: نیلو آنی بسه. حالا نفری 200 تا دراز نشست برن.سپهر تو هم حواست بهشون  آچار همه کاره Snap n Grip باشه من جایی کار دارم.      خواستم اعتروم همین طور.      ایناز از دوباره شروع کرد ولی بعد چند دقیقه گفت:      ـ میگم این چندمین دراز نشستته سپهر؟      سپهر: پونصد و سی و یک.... پونصد و سی و دو....      ـ دیوانه من که 200 تاش به زور میرم.      سپهر: تو تویی نیلو جان من منم اسکل جان.   برو ای یار   ایناز از دوباره رو من ولو شد:      ایناز: وای مامان...      از دوباره شوتش کردم اون طرف:      ـ برو تو بغل دوس پسرت ولو شو خر.      آیناز: خفه شو.      بعد با اون بادای معروفش یه چند متر پرتم کرد اون طرف تر.سپهر بلند شد و اومد جای ما. اول یکی به پهلو آنی بعدم یکی به پهلو من زد:    آچار همه کاره آی نام Snap n Grip  سپهر: به جا زر زدن بقیش و برین.      ـ هوووش... عوضی پهلوم درد گرفت.      سپهر: عوضی عمته و در ضمن چه بهتر منم زدم که درد بگیره دیگه.     ـ خر....


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط رامسین امرالهی 93/8/20:: 11:4 عصر     |     () نظر